مادر پای تشترخت، شبیهخوانی یادمان میداد
تاریخ انتشار: ۲۶ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۳۰۴۷۶۲
گروه زندگی: در کوچه پسکوچههای شهرری، به یک ساختمان چندطبقه رسیدم که پیدا بود تا چند سال پیش خانهٔ ویلایی دنجی بوده با حیاطی باصفا. زیرزمین این ساختمان را «حاجاصغر ملاعلی» وقف کرده است برای هیأت تعزیهداران محبانالزهرا (س) که یک هیأت خانوادگی است.
تعزیه را بیشتر در ایام محرم دیده بودم. اما چندی پیش در تئاتر شهر گروهی تعزیهای از ماجرای شهادت حضرت زهرا (س) اجرا کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اجرای تعزیهٔ فاطمی در ایام فاطمیه در تئاتر شهر
حاجاصغر آقا، یک پدربزرگ پرخیر و برکت
پدربزرگ این خاندان «حاج اصغر ملاعلی» از قدیمیهای دولتآباد بودهاند. حاجاصغر آقا بود و ده یازده تا نوه که همگی به تعزیه عشق میورزیدند. در میهمانیها بزرگترها مینشستند و
در این خاندان بچهها همه روزی نقش حضرت علیاصغر (ع) و حضرت رقیه (س) را داشتهاند.
این نوهها، دختر و پسر، با پاکت مقوایی و چادرهای مادرشان و خطکش و هرچه میشد به جای شمشیر و کلاهخود و زره استفاده کرد، تعزیه اجرا میکردند.
همهٔ این نوهها اولین نقششان در تعزیه، نقش حضرت علیاصغر علیهالسلام بوده. بعد حضرت رقیه علیهاالسلام را اجرا کردهاند و همینطور نقشهای مختلف دختر و پسر را داشتهاند تا اینکه پسرها هر کدام نقش بزرگسالی گرفتهاند و دخترها بعد از ۹سالگی به پشتصحنهٔ هیأت رفتهاند.
شبیهخوانان، هیأتدار میشوند
نوهها و بزرگترها با همین عشق و حظ معنوی پیش میروند تا اینکه در سال ۱۳۷۴ حاجاصغر آقا هیئت «تعزیهداران محبان الزهرا (س)» را رسماً تأسیس میکنند و به کسبوکار عاشقی این بچهها سروشکل میدهند.
نوهها بزرگتر که شدند با تحریفاتی را که در بعضی تعزیهها وجود دارد، حذف کردند و نوآوریهایی وارد اجرای تعزیه کردند.
مدیریت هیأت با داماد خانواده، آقای «محمود فرخرو» است که ما «عمو فرخرو» صدایش میزنیم. سال ۱۳۳۰ به دنیا آمده و از ۵سالگی در دستگاه امام حسین علیهالسلام تعزیه میخواند. سال ۱۳۸۲ که نوهها دیگر هر کدام برای خودشان جوان بلندبالایی شده بودند، نوآوریهایی را وارد تعزیه میکنند. نوههای حاجاصغر آقا با مطالعهٔ مقتل و آوردن شاعر سعی میکنند تحریفاتی را که در بعضی تعزیهها وجود دارد، حذف کنند و صحنهها را با جلوههای میدانی و حقههای سینمایی باورپذیرتر کنند. کاری که ابتدا مخالفان زیادی داشت. اما حالا مخالفان را هم به تحسین و تقلید وا داشته است.
شبیهخوانی سبک عزاداری خاندان ملاعلی بوده از نسلهای قبل تا امروز
شبیهخوانی، عشق موروثی خاندان «ملاعلی»
تعزیهداری و شبیهخوانی در این خاندان موروثی است. همهٔ بچههای این خانواده، دختر و پسر، روی دست «عمو فرخرو» که از دههٔ ۴۰ شبیهخوان بوده، علیاصغر شدهاند و بعد
«ما علیهالسلام نیستیم. ما عدهای گنهکاریم که راهنجاتمان را در این مسیر پیدا کردهایم.»
رقیهخاتون را خواندهاند. این کسبوکارشان نیست. سبک عزاداریشان است. عشقشان تعزیه است. بزرگ و کوچک این خاندان با عشق از تفریح و سفر میگذرند تا به تمرین تعزیه برسند؛ اجرا که جای خود دارد. «علیرضا ملاعلی» البته به نمایندگی از تمام گروه چندین بار در طول گفتوگو تأکید میکند: «ما علیهالسلام نیستیم. ما عدهای گنهکاریم که راه نجاتمان را در این مسیر پیدا کردهایم. تمام مزد هیأت محبانالزهرا از اجرای تعزیه، اشکی است که عزاداران میریزند.».
هیأت محبانالزهرا اولین هیأت ایرانی است که در کربلا تعزیه اجرا کرده؛ بیشتر مستعمین عرب هستند
در هیأت همه خاکاند و منتظر شراب الهی
روزگاری، حدود ۳۰ سال پیش، این گروه تعزیهدار، یک کلاه خود داشت و یک زره و شمشیر با چند دست لباس. هیئتهای دیگر تجهیزات لازم را به آنها امانت میدادند تا تعزیه اجرا کنند. اما امروز این هیأت ۲-۳ میلیارد تومان فقط تجهیزات دارد. اعضای آن همه تحصیلکردهاند و از لحاظ جایگاه اجتماعی و علمی، تأثیرگذار.
«در هیأت همه خاکیم و مشتاق اینکه شراب حسینی با خاک وجودمان در آمیزد و گلی بسازد که نسل بعدی ماست.»
در هیأت هم وظایف سازماندهیشدهٔ خود را ایفا میکنند. اما به هیأت که وارد میشوند، همه خاکاند. چون میخواهند شراب الهی و حسینی با خاک وجودشان درآمیزد و نسل بعدیشان را از این عشق سیراب کند. هیچکس ریالی از تعزیه امرار معاش ندارد. هدایا و نذوراتی که به این هیأت تقدیم میشود، صرف تجهیزات و ابزارهای لازم برای تعزیه میشود. ابزارهایی که بخشی از آن حالا در حسینیه به چشم میخورد و مابقی برای اجرای تعزیه به محل مراسم منتقل شده.
به این بچهها فقط در «تعزیهبازی» خوش میگذرد
در این خاندان بازی موردعلاقهٔ بچهها «تعزیهبازی» است. قایمباشک، دنبالبازی و... برای این بچهها معنی ندارد. بچههای ۵سالهٔ این خانواده با اینکه مثل بچههای دیگر، هزار جور اسباببازی دارند، تنها بازیشان تعزیه است. اگر قرار به تنبیه باشد، ممنوعیت اجرا و تماشای تعزیه برایشان بزرگترین تنبیه است. تمام خاطرات شیرین زندگیشان به تعزیه ربط دارد. بهترین نوع لذتها را اگر تداخلی با تعزیه داشته باشد، رها میکنند. اینها همه حاکی از یک عشق بزرگ و پابرجاست. عشق به اهلبیت (ع).
کارگردان اصلی، همسر حاجاصغر آقا بود!
گفتیم بانی این هیأت حاجاصغر آقا بود. اما کمی که بین خاطرات اعضای هیأت میگردیم، میبینیم کارگردان آن برعهدهٔ همسر ایشان، مرحومه «معصومه رمضان» از خیران بزرگ شهرری بوده است. اعتقادات او رگ و ریشهٔ بچهها و نوههایشان را ساخت. تمام چیزهایی که نوهها و بزرگترهایشان بلدند، از معرفت و دانش مادربزرگ سرچشمه گرفته است.
او دستگاهها و آواهای تعزیه را میشناخت. سر سفرهٔ صبحانه برایشان نقد و تحلیل میکرد که فلانی «حر» را در فلان دستگاه زیباتر میخواند. بچهها در مقابل او اجرا میکردند تا او ایرادهایشان را بگیرد. این وظیفه به تدریج به مادرها و خالهها و نیز خواهرها و همسرها منتقل شد. الان دخترهای معصومه خانم، برای نوههایشان همان کار را میکنند که او برای نوههایش میکرد.
تومور مغزی شبیهخوان علیاکبر (ع) بعد از تعزیه نیست و نابود شد!
معجزهٔ شفای تومور مغزی «علیاکبر»خوان
اعضای این هیأت معجزه و کرم امام حسین علیهالسلام را بارها به چشم دیدهاند. نمونهاش وقتی که «محمدمهدی» یکی از پسرخالهها در ۱۸سالگی، یک ماه مانده به محرم به تومور مغزی مبتلا میشود. بعد از ۵ ماه که درگیر تشخیص و آزمایش و... بودند، دکتر برای او جراحی تجویز میکند، آن هم با ۵درصد احتمال بهبود!
پدر علیاکبرخوان تعزیه میگوید: «در جنگ بزنیدش ببینم امام حسین علیهالسلام میگذارد در این لباس بمیرد یا نه!».
یک جوان بالابلند و برازنده، آنقدر مریضاحوال میشود که نمیتواند بنشیند. محمدمهدی که «علیاکبر» میخواند، میخواهد که تعزیهاش را در محرم بخواند، بعد جراحی شود. دکتر ابتدا مخالفت میکند، اما بعد به این شرط که حتی یک کیلو وزن را هم بلند نکند، میگوید «راحتش بگذارید!».
کلاه خود حدود ۲کیلویی را بر سر میگذارد، زره حدود ۶کیلویی را به تن میکند، شمشیر به دست میگیرد و قرار است رزم علیاکبر علیهالسلام را شبیهخوانی کند. همه نگران حال او هستند و اینکه در جنگ خطر تهدیدش میکند. پدر محمدمهدی، حاجآقا ابراهیمی، با اطمینانخاطر میگوید: «بگذارید بپوشد. در جنگ هم بزنیدش ببینم امام حسین علیهالسلام میگذارد در این لباس بمیرد یا نه!».
تعزیه را میخوانند و به خنجرزنی که میرسند ناخواسته ضربهٔ محکمی به سر محمدمهدی جوان وارد میشود. همه در اضطرابند ببینند محمدمهدی بلند میشود؟ چه بلایی سرش آمده؟ مشکلش تشدید نشود؟ اما روز بعد وقتی به پزشک مراجعه میکنند میگوید خبری از تومور نیست! گویی از ابتدا توموری در کار نبوده است...
«خسرو شمر» شتر کاروان حسینی را توبیخ کرد!
بعضی از قدیمیها وقتی کاروان امام حسین علیهالسلام در تعزیه را میدیدند، از زیر شتر کاروان رد میشدند. در همین باره «علیرضا ملاعلی» خاطرهای از کودکیاش دارد. دختربچهها بهعنوان خانوادهٔ امام حسین علیهالسلام بر شتر سوار بودند. مرحوم آقا «خسرو» که به «خسرو شمر» معروف بود، بر اسب نشسته بود. برادرشان، آقای «حسین فرخرو» هم شبیهخوان امام حسین علیهالسلام بود. خانمی آمد بنا به همان رسم قدیمی از زیر شتر امام سجاد علیهالسلام عبور کند. سرش گرفت به زیر پای شتر. شتر رم کرد و بچهها را زمین زد.
«خسرو شمر» دهنهٔ شتر رمکرده را گرفت و گفت: «تو خجالت نمیکشی بساط امام حسین علیهالسلام را خراب میکنی؟». شتر در جا آرام شد!
پایش را گذاشت روی قفسهٔ سینهٔ یکی از کودکان تعزیه و رد شد. همه فکر کردند بچه مرد. ولی لطف امام حسین علیهالسلام بود که بچه بدون هیچ آسیبی بلند شد، لباسهایش را تکاند و رفت.
از طرفی وقتی یک شتر رم میکند، بقیهشان هم رم میکنند. اسبها هم چون از شتر میترسند، رم میکنند. ۶ شتر و ۱۰ اسب، اگر همه رم میکردند چه میشد؟ خسرو شمر با آن هیبت و چهرهٔ جذاب که همهٔ بچههای خانواده آرزو داشتند روزی شبیه او شوند، از اسب پیاده شد. دهنهٔ شتر را گرفت و خطاب به شتر گفت: «تو خجالت نمیکشی بساط امام حسین علیهالسلام را خراب میکنی؟».
آقا علیرضا میگوید: «انگار این شتر آدم بود! ما به چشم خودمان دیدیم که شتر آرام گرفت. تمام شترهای دیگر هم آرام شدند. در این مسیر، حیوانات هم شعور دارند.».
اسب رمکردهٔ تعزیه را به امام حسین قسم دادند
خاطرهٔ دیگر آقا علیرضا دیگر برمیگردد به سال ۱۳۸۰ در تکیهٔ نفرآباد. اسب تعزیه در محوطهای اتاقک مانند رها بود و رم کرده بود. هر کس سمتش میرفت یا لگدش میزد یا گازش میگرفت. حتی صاحبش را هم میزد. عمو فرخرو در نقش امام حسین علیهالسلام به حضرت زینب (س) میگویند «برو ای خواهر ز راه مهربانی، سلاح رزم از بهرم بیاور...». حالا
عموم فرخرو به اسب تعزیه که بدقلقی میکرد گفت: «جان امام حسین علیهالسلام آبرویمان را بخر و مجلس را خراب نکن.».
در پشتصحنه کسی نمیتواند به اسب که نقش ذوالجناح را داشت، نزدیک شود. وقتی چند دقیقه میگذرد و میبیند خبری از اسب نمیشود، عمو فرخرو با لباس تعزیه به سراغ اسب میرود. بعد از آن، اسب به آرامی راهش را میگیرد و وارد صحنه میشود. حاضران که ماجرا را فهمیده بودند صلوات فرستادند و «یا حسین» گفتند و اشکشان سرازیر شد.
از «عمو فرخرو» میپرسم با اسب چه کردید که به صحنه آمد؟ میگوید: «عبای شبیهخوانی امام حسین علیهالسلام را روی سر اسب انداختم، صورتش را بوسیدم و در گوشش گفتم: «جان امام حسین علیهالسلام آبرویمان را بخر و مجلس را خراب نکن.». این کار را از مادرم یاد گرفتم. آرام شد و همراهم آمد. کنار چادر که رسیدیم افسارش را به دست شبیهخوان حضرت زینب (س) دادم تا داخل صحنه بیاورد. جنگ که شروع شد زیر دست و پای اسب ماندم. ولی به لطف امام حسین علیهالسلام یک خراش هم برنداشتم.
طفلخوانی سکینه (س) و ابیات لیلا برای علیاکبر (ع) را مادر پای تشت رخت به ما یاد دادند
مادر پای تشت رخت، شبیهخوانی یادمان میداد
عمو فرخرو آرام کردن اسب تعزیه به این روش را از مادرش یاد گرفته: «یک بار من و خسرو خان روی دو اسب تعزیه بودیم. من امام را میخواندم و خسرو خان، شمر را. حین تعزیه اسبها رم کردند و بلندمان کردند که بکوبند زمین. مردم همه فرار کردند. مادرم وسط میدان آمد؛ چادر مشکیاش را روی سر اسبها انداخت. بغلشان کرد و صورتشان را بوسید. اسبها آرام شدند و یادشان رفت رم کرده بودند! ۴-۵ دقیقه بعد تعزیه را ادامه دادیم.».
عمو هم تأکید میکند هرچه در شبیهخوانی دارد، از مادرش دارد: «۱۴ سالم که بود حضرت سکینه (س) را میخواندم. برادرم خسرو خان، علیاکبر علیهالسلام میخواند. طفلخوانی سکینه (س) و ابیات لیلا برای علیاکبر علیهالسلام را مادرم پای تشت رخت به ما یاد دادند. مادرم همهٔ ما را به این راه کشاند.»
ساواک تهدید کرد که تعزیه را به رگبار میبندد
سال ۱۳۴۲ وقتی قیام ۱۵ خرداد به رهبری امام خمینی (ره) صورت گرفت، حکومت شاه شبیهخوانی را قدغن کرد. اما عمو فرخرو و برادرش «خسرو شمر» تعزیه را تعطیل نکردند: «همان سال مسئولین ژاندارمری میدان شاهعبدالعظیم برای تهدید ما آمدند جلوی قلعهٔ دولتآباد و گفتند جمعیت را به رگبار میبندند. چون وقتی شبیهخوانی را ممنوع کردند، عدهای این سبک عزاداری را کنار گذاشتند. اما ما کارمان را ادامه دادیم. به همین خاطر از شهرهای اطراف به تعزیهٔ ما میآمدند و جمعیت بسیار زیادی جمع میشد. تا همین الان که اینجا هستیم یک سال هم شبیهخوانی را تعطیل نکردهایم.».
محمدجواد بعد از اجرای تعزیهٔ در نقش حضرت قاسم (ع) شفا گرفت
حضرت قاسم (ع) شبیهخوان دهههشتادی را شفا داد
آقا «محمدجواد» جوان برازندهٔ دهههشتادی این گروه است. الان کسبوکار خودش را دارد. از بچگی علاقهاش تعزیه بوده. میگوید «قایمباشک برایمان معنی نداشت. اگر تعزیهبازی نمیکردیم اصلاً به ما خوش نمیگذشت.». او همین ماجرا را در بچههای کوچک نسل بعد از خودش میبیند که جذابترین و دوستداشتنیترین بازیشان تعزیهبازی است. اما چون شعرها را کامل حفظ نیستند، مفهومی را که از شعر یاد گرفتهاند به زبان میآورند.
آقا «محمدجواد» وقتی محصل بوده، به بیماری عجیبی مبتلا میشود. در پشت زانوهایش اشکالی پیش میآید که دیگر نمیتواند از جا بلند شود یا بنشیند. او تا چندین ماه، یکهفته یکهفته از مدرسه جا میماند. آن موقع در تعزیه حضرت قاسم (ع) میخواند.
به هر صورت خودش را به اجرای تعزیه میرساند: «در صحنهای که حضرت قاسم (س) با پیکر حضرت علیاکبر (ع) وداع میکنند، باید نیم ساعتی روی زانو مینشستم. قرار شد سعیام را بکنم و اگر نتوانستم، ایستاده اجرا کنم. نشستم. نقشم را کامل اجرا کردم. بعد هم جنگ و ادامهٔ ماجرا تا پایان تعزیه. بدون هیچ مشکلی. بعد از یک ماه پیش پزشک رفتیم تا ببینیم تشخیصش چیست. ولی آزمایشها گفتند خبری از بیماری نیست. انگار از ابتدا هیچ مشکلی در کار نبوده.».
خانمهای هیأت، نقادان تیزبین!
قبلاً که هیأت کوچکتر بود، خانمها غذای تعزیهداران را میپختند. اما وقتی هیأت بزرگتر شد، طبخ غذا را آقایان برعهده گرفتند. حالا وظیفهٔ دوخت و نگهداری لباسها و مهمتر از آن «نقادی» اجراها بر دوش خانمهای این هیأت است. فیلم تعزیه را میگذارند و دور هم ایرادهای کار فرزندان و همسران و خالهزادهها و... را میگیرند و برای بهبود پیشنهاد میدهند.
آقا علیرضا میگوید: «در واقع خانمهای هیأت هم مجریاند. ما صدای گریهٔ مستعمین را میشنویم. ولی آنها در بین مستعمین حضور دارند و بازخوردها را میگیرند و به ما منتقل میکنند.».
مادران خاندان چطور نقشآفرینی میکنند
شبیهخوانان این هیأت هرگز بدونوضو لباس تعزیه نپوشیدهاند. همیشه وضو دارند و این از کودکی از مادرشان به آنها رسیده. آقا علیرضا میگوید: «از وقتی خودم را شناختهام مادرم همیشه به ما میگفتند وضو داشته باشیم. این در ضمیر ناخودآگاهم هست. فکر میکردم وسواس است. اما اخیراً فهمیدهام این اثر کار مادرم بوده. ۳۸ساله که بودم باید پمادی روی دستم میزدم. ولی چون مانع وضو میشد، مدام پشتگوش میانداختم. همسرم به مادرم گلایه کرد. گفتم «وسواس دارم. چون نمیتوانم وضو نگیرم، پماد نمیزنم.». مادرم گفتند «وسواس نیست مادر! من یک بار هم بدون وضو به شما شیر ندادم.».
من از نسل مادرم و عمو فرخرو یادگاریهای ارزشمندی گرفتم. یادگاری من برای نسل فرزندم چیست؟ تتلو؟!
یک روز مادر به آقا علیرضا گفتند «چرا تو در خانه نماز نمیخوانی؟ پسر ۵سالهات از کجا باید نماز خواندن تو را ببیند و یاد بگیرد؟». بعد از آن آقا علیرضا حتی اگر در محل کارش نماز مغرب و عشا را خوانده باشد، ۲ رکعت نماز در خانه میخواند که پسرش ببیند: «از من یاد نگیرد از چه کسی یاد بگیرد؟ اگر من چیزی برای او نداشته باشم، از تتلو یاد میگیرد. من از نسل مادرم و عمو فرخرو یادگاریهای ارزشمندی گرفتم. یادگاری من برای نسل فرزندم چیست؟ تتلو؟!».
اعتقاد داریم که این عشق به فرزندانمان و نسلهای بعد منتقل میشود
مادرانی که پیریزی اعتقادی میکنند
با سه نسل از تعزیهداران این خاندان همکلام شدم. هر چه بیشتر تعریف میکنند بیشتر لمس میکنم که این خانواده دینشان را از پدرشان گرفتهاند و اعتقادشان را از مادرشان. این روال هنوز در این خانواده پابرجاست. امروز پدران این هیأت، با فرزندانشان روزی نیمساعت تعزیهبازی میکنند. بازی دستهجمعی این بچهها در میهمانیها تعزیهبازی است. به همین خاطر آقا علیرضا میگوید: «نه فقط امید، که اعتقاد دارم این عشق به فرزندانمان و نسلهای بعدشان منتقل میشود.».
اما نگرانی و دغدغهٔ اعضای این هیأت برای بچههای دیگر است: «در بسیاری از خانوادهها پدر وقتی از سرکار برمیگردد آنقدر خسته است که دیگر نمیتواند برای بچهاش وقت بگذارد. به همین خاطر فرصت برای دریافت و بازتاب اعتقادات از سمت پدر و حتی گاهی از سمت مادر برای بچه کم است. مادر و پدر نتوانستهاند به بچه یاد بدهند حتی برنامهکودک را هم با هدف تماشا کنند.».
همانطور که مراسم تعزیه پر از بچه است، مساجد را هم باید پر از بچه کرد
چرا مساجد خالی از بچههاست؟
آقا علیرضا به نمایندگی از هیأت تعزیهداران محبانالزهرا (س) دلسوزانه میگوید: «خیلی کارها میشود برای جوانان و نوجوانان کرد. من اگر فرصتی دست بدهد از مسئولی میپرسم چرا مسجدها پر از پیرمرد است؟ چرا بچهها در مسجد جایی ندارند؟ چه جذابیتی در مسجد ایجاد کردهاید که بچهها آنجا بیایند؟ مسجدها را باید از بچهها پر کرد. چه ایرادی دارد که در مسجد یا حسینیه پارک بسازیم تا بچهها به جای گیمنت در مسجد بازی کنند؟
تصویرسازی بچههای نسل آینده از افراد مذهبی چگونه است؟ چرا عدهای میخواهند در ذهن بچهها بکارند که آدمهای مذهبی زمخت، بداخلاق، شلخته هستند؟
چرا مسجدها پر از پیرمرد است؟ چرا بچهها در مسجد جایی ندارند؟
پیامبر ما با خوشخلقی، خوشبویی و پاکیزگی مردم را دور خودش جمع کرد. مؤمن امروز باید تصویر زیبا و آراستهای در ذهن کودک داشته باشد تا او را به این مسیر جذب کند.».
پیرمردی که پای یک نسل را از مسجد برید
آقا علیرضا میگوید: «یکی از بستگان ما هر وقت با ما به مسجد میآید، فرادا نماز میخواند. روزی به او گفتم پیامبر (ص) فرمودهاند: «وای به حال مسلمان ارمنی! یعنی کسی که صدای
نماز خواندن آن پیرمرد در مسجد چه فایدهای دارد وقتی پای یک نسل را از مسجد بریده است؟
نماز جماعت را بشنود، اما فرادا نماز بخواند.». گفت «من جماعت نمیخوانم.». ماجرا چه بود؟ ۷ساله که بوده، مکبر بوده. «بحول الله» را اشتباه گفته. پیرمردی بعد از نماز به او گفت «عرضه نداری مکبر نشو.». یک روز دیگر به مسجد رفته و در صف اول ایستاده بود. داشته قامت میبسته که پیرمردی به او گفته «بیتربیت! برو صف عقب!». از همان جا کفشش را پوشید و دیگر مسجد نرفت. این آدم الان ۳۵ساله است و ۲ فرزند دارد. نماز خواندن آن پیرمرد در مسجد چه فایدهای دارد وقتی پای یک نسل را از مسجد بریده است؟».
برای جذابکردن اعتقادات برای جوانان چه کردهایم؟
زمین مسجد محله اهدایی حاجاصغر ملاعلی است. او در همین مسجد مسابقهٔ فوتبال بین تیمهای محلی میگذاشت و بین نماز مغرب و عشا به برندگان جایزه میداد. آقا علیرضا میگوید: «کسی که دستش به جایی میرسد و مسئولیتی دارد، اگر کاری نکند آن دنیا باید جواب بدهد. ما اگر خیلی خوب کار کنیم، میتوانیم بچههای خودمان را تا ۷سالگی درست تربیت کنیم. بعد از آن در مدرسه و جامعه تربیت میشوند. وای به حال کسی که در مدرسه و جامعه بخواهد تربیت شود.
دغدغهٔ اعضای هیأت محبانالزهرا این است که مسئولان برای جذابکردن اعتقادات مذهبی برای جوانان چه کردهاند؟ چرا از ادب حضرت عباس (ع)، سفرهداری حضرت علیاکبر (ع) و... داستان و فیلم نساختهایم تا برای مخاطب امروزی جذابیت داشته باشد؟».
گفتوگویمان با چند نفر از شبیهخوانان هیأت را خواندید. قول گپوگفت با خانمهای این هیأت را هم در فرصتی دیگر، به شما مخاطبان عزیز میدهیم...
پایان پیام/
منبع: فارس
کلیدواژه: تعزیه داری شبیه خوانی فاطمیه شهر ری تعزیه دولت آباد امام حسین علیه السلام هیأت محبان الزهرا حاج اصغر آقا سبک عزاداری تعزیه داران اجرای تعزیه شبیه خوانی تعزیه بازی بچه ها حضرت قاسم شبیه خوان اسب تعزیه بچه ها حضرت علی علی اکبر خسرو شمر رم کرده آرام شد خانم ها هیأت هم نوه ها اسب ها عده ای
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۳۰۴۷۶۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
جشن بزرگ «خدا قوت کارگر» در ورزشگاه امام رضا علیه السلام برگزار میشود
جعفر رئیسیان زاده در این باره اظهار داشت: این برنامه با حضور تولیت معزز آستان قدس رضوی، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی و جمعی از مدیران ارشد ملی و استانی، با هدف تجلیل از کارگران به عنوان ارکان اصلی تولید و تحقق شعار سال مبنی بر جهش تولید با مشارکت مردم، تدارک دیده شده است.
وی، با اشاره به اینکه این مراسم روز دوشنبه دهم اردیبهشت ماه بعد از نماز مغرب و عشا در ورزشگاه امام رضا (ع) برگزار میشود، اظهار کرد: در این مراسم از ۲۵ هزار کارگر مشهدی به همراه خانوادههایشان تجلیل خواهد شد.
معاون خدمات اجتماعی بنیاد کرامت رضوی خاطرنشان کرد:مدعوین به این مراسم از طریق کارفرمایان در کارخانجات مختلف شناسایی شدهاند به طوری که سهمیهای برای تجلیل از کارگران شاغل در هر کارگاه تولیدی و مجموعه فعال در امر تولید در نظر گرفته شده است.
رئیسیان زاده ابراز داشت: ویژه برنامه های این مراسم شامل جشن خانوادگی، اجرای سرود و نماهنگهای مذهبی، برنامههای شاد برای کودکان، سخنرانی و نور افشانی است و در پایان مراسم، غذای متبرک رضوی به خانوادهها اهدا خواهد شد.
وی گفت: همچنین در این برنامه از تعدادی از کارگران نمونه که در راستای تولید کار ویژه و منحصر به فردی انجام دادهاند نیز به نمایندگی از تمامی کارگران تقدیر به عمل خواهد آمد.